بوی غربت

به‌قلمِ‌ آسمان‌ شنبه شانزدهم اردیبهشت ۱۴۰۲. ساعت 10:5

اشکام که آروم نمی‌گیرن رو با سرانگشتام پاک می‌کنم و به عکس روی دیوار به لبخند قشنگ مامان به چشمای زیباش خیره می‌شم و می‌گم "مامان.. چطور با این‌همه غربت روزم رو شروع کنم؟"

تو یکی نِه ای هزاری تو چراغِ خود بیفروز
نوشته های تازه