فیلم پله‌ی آخر

به‌قلمِ‌ آسمان‌ چهارشنبه بیست و چهارم شهریور ۱۴۰۰. ساعت 19:3

وقتی سکانس مهمونی فیلم «پله‌ی آخر» رو دیدم، چه‌قدر دلم برای مهمونی‌های قبل از کرونا تنگ شد؛ اون خنده‌های دسته‌جمعی، اون گپ‌وگفت‌های توی آشپزخونه و هال حتی ایستاده توی حیاط هنگام خداحافظی، شور و شوق زیباییِ مهربونی و پذیرایی از مهمون‌ها.
فیلم‌سینمایی «پله‌ی آخر» به‌کارگردانی علی مصفا و با بازی خودش و همسرش لیلا حاتمی، یه درام زیباست درباره‌ی «مرگ». بازی این زوج کنار هم، من رو یاد فیلم «مردی بدون سایه» انداخت و نیز فیلم قدیمی «لیلا» که خیلی دوسش دارم و بیش از ده بار دیدمش. بازی لیلا حاتمی در نقشِ لیلی در بعضی سکانس‌ها خیلی برام دلنشین بود. بازی‌های علیرضا آقاخانی رو هم دوست دارم.
بعدِ این که «پله‌ی آخر» رو دیدم، تازه فهمیدم جوایز زیادی هم برده. این فیلم اقتباسی‌ست از کتاب مرگ ایوان ایلیچ نوشتۀ تولستوی و مردگان نوشتۀ جیمز جویس. مرگ ایوان ایلیچ، خیلی تعریفش رو شنیدم و مدت‌هاست توی فهرست مطالعاتی‌م گذاشتم که بخونمش اما هنوز نگرفتمش. حس کردم علی مصفا با مفهوم مرگ در پله‌ی آخر در پی معنای زندگی‌ست. خوب که نگاه کنیم گاهی معنای زندگی در خودِ مرگ هست. فیلم رو آنلاین دیدم و کیفیتش عالی بود.

› نمایش‌آنلاینِ فیلم‌سینماییِ پله‌ی آخر

تو یکی نِه ای هزاری تو چراغِ خود بیفروز
نوشته های تازه