فیلم گورکن

فیلم گورکن رو بهخاطر بازی خیلیخوب ویشکا آسایش، کنجکاو بودم ببینم بیاینکه بدونم قصهی فیلمش چیه؛ تااینکه چند روز پیش فرصت کردم دیدم. «گورکن» بهکارگردانیِ کاظم ملایی، درامی روانشناختیست که بیشتر بر شخصیت درونی و ابعاد روانشناختی تاکید داره. فیلم با یه تیترازِ آغازیِ خیلی دوستداشتنی و زیبا شروع شد. راستش دلم نمیخواست تیتراژِ آغازی فیلم تموم شه :)
سوده، پسر یازدهسالهش ماتیار که همهی زندگیشه، یهو ناپدید میشه. همهچی از همینجا شروع میشه ولی داستان فقط دربارهی گمشدن یه بچه نیست؛ دربارهی گمشدن خود سودهست.. زنی که داره زیر بار گذشته، حال، و تصمیمای سخت له میشه، اما نمیذاره کسی بفهمه و تا ته تهش میجنگه.
این فیلم مانند این میمونه یهروز صبح از خواب بیدار شی و ببینی زندگیت مثل یه خونهی موریانهزدهس، ظاهرش سالمه ولی از درون پوسیده. فیلم، با همون فضاهای تنگ و تاریک، با سکوتها، با نگاههای سنگین، داره اینو فریاد میزنه که زندگیِ خیلیامون پر از راز و خستگیه، ولی مجبوری لبخند بزنی.
سوده نماد زنیست که هم باید مادری کنه، هم زخمای گذشته رو به دوش بکشه، هم به آینده فکر کنه، هم گناهِ نکردهش رو جواب بده.
پیمان و روزبه و افرا و سیروس، بیاینکه با شخصیتشون آشنا بشیم، وارد قصهی فیلم میشن و گاهی ذهن رو دربارهی رابطهی افراد با همدیگه با سوال روبرو میکنه.
از انتهای فیلم شوکه شدم! مثل ویشکا آسایش در نقش سوده که غافلگیر شد. اما نمرهی خوبی به گورکن نمیدم. چرا شخصیتها کمی پرداخت نشده بود؟ بااینکه بازی مهراوه رو خیلی دوست دارم اما افرا کی بود؟ چه کارهی سوده بود؟!
بازی حسن معجونی رم دوست دارم و آخرین بازیای که ازش دیده بودم در فیلم لتیان بود؛ ولی چرا شخصیت پیمان بهعنوان پدر ماتیار، در ابهام بود؟ و نیز شخصیت روزبه. شاید انتخاب نویسنده این بوده مستقیم به اصل بپردازه.
وجود بعضی سکانسها کمکی به فیلم نمیکرد و درست درک نمیکردم. مثل سکانسهای خالهی سوده و نیز مهیندخت و سکانسهای تلویزیون.
گورکن که تموم شد، هنوز شوکه بودم و رفته بودم توی فکر. تا شب اتفاقِ گورکن ذهنم رو درگیر کرده که چرا؟ خیلی متاثر شدم مثل سوده.