این خاموشانِ بی‌سایه

به‌قلمِ‌ آسمان‌ دوشنبه یکم مرداد ۱۴۰۳. ساعت 10:56

«بپرس این خاموشانِ بی‌سایه
مگر چه کرده‌اند
که یکی چراغِ شکسته ندارند
به هر هزار و یکی خانه که خواب؟!
شما یک عده بی‌شرف
خورشید را برده به کدام بادیه
به خاک سپرده‌اید
که دیگر هیچ امیدی به نجاتِ آدمی از
تاریکی نیست؟!
می‌خواهید به شب‌تاب‌ها بگویم بیایند
دنیا را غرقِ اشاره به روشنایی کنند!؟»

› کتاب کوچک معصومیت و امید
› سروده‌ی سیدعلی صالحی › نشر ثالث

خانه‌ام را خراب نکن بی‌شرف

به‌قلمِ‌ آسمان‌ دوشنبه یکم مرداد ۱۴۰۳. ساعت 10:48

«من از این زمینِ ظلمتْ‌زده
هیچ ندارم جز این کپَرگاهِ بی‌پناه…
خانه‌ام را خراب نکن بی‌شرف،
سرزمینِ تو
وسعت نخواهد گرفت،
تو
تنها غَسالخانۀ خویش را بزرگ خواهی کرد.»

› کتاب کوچک معصومیت و امید
› سروده‌ی سیدعلی صالحی › نشر ثالث

ویرانه‌های غَزه را زیر و رو می‌کنم

به‌قلمِ‌ آسمان‌ دوشنبه یکم مرداد ۱۴۰۳. ساعت 10:34

«با امروز
قریب به سی روز است
من
با ناخن‌های شکستۀ خود
ویرانه‌های غَزه را زیر و رو می‌کنم؛
دیروز
در بمبارانِ کبوتر و زیتون
عیسای ناصری را کشتند،
امروز
گاندی، ماندلا، و خواهرِ کوچک‌ترِ مرا،
فردا نیز
نوبت به نوزادِ نور وُ
سایهْ‌روشنِ مهتاب خواهد رسید.»

› کتاب کوچک معصومیت و امید
› سروده‌ی سیدعلی صالحی › نشر ثالث

تو یکی نِه ای هزاری تو چراغِ خود بیفروز
نوشته های تازه