واج‌آرایی

به‌قلمِ‌ آسمان‌ شنبه ششم خرداد ۱۴۰۲. ساعت 18:48

پسرم داشت برای امتحانش می‌خوند و منم سرگرم خوندن ادامه‌ی کتاب موراکامی که ازم پرسید: «مامان؟ واج‌آرایی یعنی‌چی؟» گفتم: «یعنی یه حرف، چندین‌بار توی یه بیت تکرار شه و وقتی گوش بدی یه آهنگ خوبی داره. مثل این بیت: خیزید و خز آرید که هنگامِ خزان است / بادِ خنک از جانبِ خوارزم وزان است. خب چه حرفی هی به گوشِت خورد و تکرار شد؟ خ. ز»
گفت: «شعرش چه جالب بود! یه بار دیگه بخونش!» . بیت رو دوباره براش خوندم و گفتم : «هر وقت استادمون و حتی معلم های دبیرستانمون می‌خواستن برای این آرایه مثال بزنن، این شعرِ منوچهری دامغانی رو می‌خوندن.»
اون‌قدر از آهنگ بیت خوشش اومده بود که دیدم یه‌ساعت بعد در‌حالی‌که داره توی خونه راه میره، این بیت رو با خودش می‌خونه :)

اوسنه

به‌قلمِ‌ آسمان‌ سه شنبه پانزدهم شهریور ۱۴۰۱. ساعت 13:33

یادم نیست کلاس چندم بودم اما اولین‌بار واژه‌ی «اوسَنِه» رو توی کتاب فارسی باهاش آشنا شدم. فکر کنم اون بخش بود که برشی از کتاب جای خالی سلوچ نوشته‌ی محمود دولت‌آبادی رو در درس آورده بود. درست خاطرم نیست. و برای تاریخ‌ادبیاتش باید آثار دولت‌آبادی رو حفظ می‌کردیم.
وقتی معلم می‌گفت کتاب‌های محمود دولت‌آبادی رو نام ببر، یکی از کتاباش که همیشه خوب تو خاطرم می‌موند و سریع اسم می‌بردم اوسنه بابا سبحان بود. از اونجا بود که از واژه‌ی اوسنه خوشم اومد. عاشق واژه‌های بومی کشورمم.
«اوسَنِه» یا «آوسَنِه» واژه‌ای زیباست در گویش سبزواری و نیشابوری از دیار خراسان. اتفاقا محمود دولت‌آبادی هم زاده‌ی دولت‌آبادِ سبزوارست. «اوسنه» به‌معنای «افسانه»ست.

تو یکی نِه ای هزاری تو چراغِ خود بیفروز
نوشته های تازه